کارفرمای قاتل
نوشته شده توسط : nirvana

قتل و جنایت به عنوان یکی از اصلی ترین جرم های جامعه انسانی که از ماقبل تاریخ تا به امروز وجود داشته، جزء زشت ترین و کثیف ترین رفتارهای بشریه که برای خیلی از انسان ها به هیچ عنوان قابل قبول و منطقی نیست. ولی با توجه به این که همیشه افرادی هستن که با برنامه ریزی یا بدون برنامه ریزی جان دیگران رو می گیرن و مرتکب جنایت می شن، این بخش به یکی از ژانرهای جذاب کتابها، فیلمها و بازیا تبدیل شده که گستردگی بسیار وسیعی هم داره.

از بین بخش های مختلف ژانر جنایی، قتل های زنجیره ای یا سریالی از اون بخش هاییه که نسبت به بقیه ترسناک تره. چون اونی که به خودش اجازه میده تا جان کسیو بگیره و جنایتی رو به عمد چندین بار و معمولا به صورت مشابه تکرار کنه، قطعا در گذشته دچار آسیب های روحی و روانی خاصی بوده و از قتل به عنوان ابزاری برای به دست اوردن سود یا با هدف تخلیه ناامیدی، اضطراب و.... استفاده می کنه.

این افراد با ظاهری عادی؛ معمولا صاحب خونه و شغل و حتی جایگاه اجتماعی هستن و در بیشتر موارد با ضریب هوشی بالایی که دارن، سعی می کنن همه جنبه های جنایت رو به خوبی بررسی کنن تا به قول معروف دم به تله ندن. البته در انتخاب قربانی هم خیلی دقت عمل به خرج میدن و اغلب فردی رو انتخاب می کنن که در برابر عملکردشون آسیب پذیر و ضعیف باشن.

قاتلای زنجیره ای که معمولا در ملا عام خویشتن دار هستن، آدمای خود محورین و در همه مراحل قتل و جنایت به صورت تکی و انفرادی عمل می کنن. این افراد چون روان پریش و غیر قابل پیش بینی هستن، هر کاری از دستشون برمیاد. برای این افراد زمان و مکان مشخصی برای انتخاب قربانی وجود نداره و دنبال شخص خاصی نمی گردن، اونا می تونن به همه آسیب بزنن، چون قربانی اونا معمولا در گذشته هیچ ارتباطی باهاشون نداشته و یه انسان کاملا نااشنا و غریبه ست.

این شرایط و مسائل که تقریبا تو همه فیلمها و کتابها بهشون پرداخته شده، دلهره آور و ترسناکه. تصور قرار گرفتن جای قربانی این آدمهای بیمار که هیچ نوع التماس و عجز و لابه ای توشون تاثیر نداره و راه رهایی از دستشون واقعا سخت و در بعضی شرایط غیر ممکنه، وحشتناک و رعب آوره.

این که یهو متوجه بشی آدم عادی روبروت یه قاتل زنجیره ایه و امکان داره بدترین اتفاقای ممکن برات بیفته، اونقدر ترسناک و شوکه کننده ست که باعث میشه مغز خیلی از این قربانیا کپ کنه و نتونه عملکرد درستی داشته باشه. ولی کم نیستن آدمایی که تو دنیای واقعی با درک درست از موقعیت و کمی فکر و اندیشه؛ از دست این آدما جون سالم به در بردن.

اگه فک می کنین شما هم می تونین تو شرایط مشابه تصمیم درست بگیرین و شرایط ترسناک این چنینی رو به نفع خودتون تغییر بدین، براتون یه پیشنهاد فوق العاده دارم که هم خیلی وسوسه کنندست و هم واقعا یه جاییه برای اثبات ادعاتون. اتاق روانی مجموعه انیگما دقیقا بر اساس این سناریو چیده شده و شما می تونین به عنوان قربانی خودتون رو تو این اتاق فرار محک بزنین و ببینین واقعا در شرایط شبیه سازی شده، می تونین از پس خودتون بر بیان یا نه؟

 اچ اچ هلمز یه قاتل باهوشه که سلامت روحی و روانی نداره؛ ولی به خاطر هوش بالایی که داره قبل از ارتکاب به جرم، همه جوانب موضوع رو می سنجه و تلاش می کنه که یه قتل بی عیب و نقصی رو انجام بده. بنابراین وقتی در حوالی شیکاگو هتلی میخره، از محیط کارش به عنوان وسیله ای برای ارتکاب به جنایت استفاده می کنه. اون می دونه که اطلاعات مهمونای هتل ثبت می شه و در صورتی که اتفاقی براشون بیفته، ممکنه درگیر پلیس و مسایل مربوط به اون بشه، به همین خاطر بی خیال مهمونا میشه و تو روزنامه آگهی استخدام میده و از بین مراجعه کننده هاش، قربانیای احتمالی رو انتخاب می کنه. قربانی هایی که از نظر او ضعیفن و اون به راحتی می تونه کنترلشون کنه.

اینایی که گفتم؛ خلاصه سناریوی اتاق فرار روانی مجموعه انیگماست که صاحب هتل برای کشتن قربانیاش از محیط کارش استفاده می کرد و بعد از استخدامشون، شب هنگام اونارو می کشت و استخوناشونو برای انجام تحقیقات علمی می فروخت و بقیه اجزاشون رو هم تو کوره های بزرگ زیر زمین هتل می سوزوند. اینجوری دیگه ردی از کسی که واسه مصاحبه اومده، باقی نمی مونه و اون می تونه در صورت بروز مشکل به همه بگه که این کارگر اومد اینجا ولی گذاشت رفت.

همه بخش های این اتاق دقیقا به اندازه سناریوی داستان جذاب و ترسناکه، یعنی در اصل دلهره و اضطراب از زمانی که وارد این اتاق میشین وجود داره و این شمایید که باید با به چالش کشیدن مغز و مدیریت شرایط روحی و روانیتون، در سخت ترین لحظات بهترین تصمیم رو بگیرین. درسته که تو این اتاق رعب آور، ترس حرف اول رو میزنه؛ ولی چالش ها و معماهای پیش رو واقعا هیجان بازی رو بالا می بره و به شما کمک می کنه تا با شناخت درست از احساساتتون، به درک درستی از شرایط برسین.

اگه به این موضوع علاقمند شدین و فک می کنین که رهایی از دست چنین قاتل دیوانه ای کار خیلی سختی نیست، این گوی و این میدان. فقط کافیه به آگهی استخدام هتل جواب مثبت بدین یعنی اتاق روانی  اتاق فرار انیگما رو رزرو کنین و بعد با کمی هوش و درایت از دست هلمز قاتل نجات پیدا کنین.

 

منبع: وبلاگ اتاق فرار انیگما

 





:: بازدید از این مطلب : 212
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 اسفند 1400 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: